جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
ارتباط سیاسی و استراتژیک گرجستان با دنیا

ارتباط سیاسی و استراتژیک گرجستان با دنیا

گرجستان کشوری بسیار مهم در منطقه است که اهمیت بسیار بالایی نه تنها برای همسایه های خود بلکه برای خیلی از کشور های دنیا دارد. در ادامه با آرتمیس ترانس همراه باشید.

گرجستان همانند سایر جمهوری های استقلال یافته اتحاد جماهیر شوروی سابق، طی 17 سال گذشته با چالش های عمده پس از کسب استقلال روبرو بوده که یکی از مهمترین مسائل درگیر دولتهای پس از استقلال گرجستان، مناقشات داخلی شامل مناطق آجارا، آبخازیا و اوستیای جنوبی بوده است. این مناقشات در واقع اهرم ها و ابزارهای نفوذی روسیه در گرجستان تلقی می‌گردند و مسکو از همان ابتدای استقلال این کشور، همواره بهره برداری مطلوب و منطبق با منافع ملی خود را در چـارچوب سیاست فشـار از طـریق حضور فیزیکی و نظامی در نقاط مختلف گرجستان اعمال می‌نموده است. اوج این فشارها را در سال 2008 به هنگام وقوع جنگ بین دو کشور گرجستان و روسیه شاهد بودیم. در خصوص اهداف گرجستان از آغاز درگیری و حمله به اوستیای جنوبی، بسیاری از کارشناسان معتقدند مقامات این کشور به دلیل تحریک قدرتهای فرا‌منطقه ای و چشم دوختن به کمک ها و حمایت های زیاد غرب دچار توهم و اشتباهی راهبردی شدند، برخی نیز معتقدند که این مناقشه موجب تقویت احتمال پیوستن گرجستان به ناتو می شود؛ لذا این هدف برای آغاز درگیری ها مورد نظر مقامات گرجستان بوده است.

اروپا که در خصوص پیوستن گرجستان به ناتو به دو بخش تقسیم شده، تلاش کرد  با اتخاذ مواضعی محتاطانه به راه حل های مناسبی برای فرونشاندن بحران دست یابد، اما آمریکا که مواضع تندتری در این خصوص علیه مسکو اتخاذ نمود از یک سو به حفظ دستاوردهای خود در تغییر روسای جمهور در گرجستان و اوکراین می‌اندیشید و از سوی دیگر در تلاش است با تعقیب سیاستهای مخصوص دوران جنگ سرد و از طریق تثبیت حضور خود در کنار مرزهای روسیه به نظام بین المللی تک قطبی دست یابد لذا عرصه قفقاز به منظور جبران شکست ها و به عنوان نقطه آغازین برای عزیمت به نظام تک قطبی یک جانبه گرا برای دولتمردان آمریکا حائز اهمیت است. به نظر می رسد روسیه با اتکا به مولفه‌های قدرتش به تامین امنیت مناطق پیرامون خود می‌پردازد و تلاش خواهد کرد با انعقاد پیمان های امنیتی جدید با جمهوری های تازه استقلال یافته و عضو سازمان مشترک المنافع، قدرت خود را در برابر غرب ارتقاء بخشد.

نکته مهم این است که بحران اوستیای جنوبی از دو جهت حائز اهمیت می‌باشد. این بحران از یکسو نشاندهنده اوج چالش بین آمریکا و روسیه بوده و  بعنوان نقطه عطف در نظام بین المللی قلمداد می‌شود و از سوی دیگر، در حقیقت مظهر تقابل منافع این دو کشور در منطقه قفقاز جنوبی و در گرجستان است که بصورت درگیری نظامی بروز کرد. در این بحران، روسیه با تلاش برای بازیابی قدرت از دست رفته اتحاد جماهیر شوروی، خیز بزرگی برای تثبیت جایگاه بین المللی خود برداشته و سیاست های آمریکا در منطقه را که با استفاده از مولفه‌های مختلف نرم افزاری و سخت افزاری در‌‌‌‌‌‌‌پی گسترش سلطه خود بود، به چالش کشید. از این به بعد نمی‌توان انتظار داشت روسیه در مقابل رفتار غرب در حوزه پیرامونی خود سکوت اختیار کند و قطعاً با خروج از وضعیت انفعالی، نظم جدیدی را در نظام بین الملل تعقیب خواهد کرد.

در حقیقت، بحران اوت 2008 میلادی که به جنگ بین روسیه و گرجستان مبدل شد، اشغال گسترده گرجستان را بدست روسیه بدنبال داشته و باعث گردید که روسیه استقلال جمهوریهای اوستیای جنوبی و آبخازیا را به رسمیت بشناسد. نتیجه دیگر این بحران، جلب توجه مجدد جامعه‌جهانی به مسائل گرجستان و افزایش اهمیت منطقه قفقاز برای دیگر کشورها بعنوان منطقه‌حائل میان روسیه و ایران بود. از سوی دیگر، واقع شدن گرجستان در همسایگی نزدیک جمهوری اسلامی ایران و منطقه حساس قفقاز، توجه کشورمان را به تحولات این کشور جلب نموده و ورود قدرتهای دیگر از جمله آمریکا، ناتو  و اتحادیه اروپا به این منطقه، بطور مستقیم بر وضعیت کشور تاثیر گذار خواهد بود و لذا نیاز است که کارشناسان سیاسی به بررسی شرایط در آن منطقه پرداخته و علل تقابل سیاست خارجی روسیه و آمریکا در گرجستان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.

 

اهمیت منطقه قفقاز برای روسیه و آمریکا

منطقة قفقاز از جهات ژئوپلتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی برای روسیه حائز اهمیت می باشد. قفقاز، محل اتصال، برخورد و چالش قدرت های متعدد رقیب بود. از این رو، مسکو همواره برای این منطقه که از یک سو محل تلاقی منافع آن با ایران و از سوی دیگر با ترکیه و سایر قدرت های بزرگ اروپا بود، اهمیت زیادی قائل بوده است و پس از تسلط بر قفقاز، روسیه به دو هدف مهم دست یافت: اول، در مرکز اتصال دولتهای اسلامی منطقه، تکیه گاه تمدن مسیحی ایجاد شد و دوم، مرزهای جنوبی روسیه تحکیم گردیدند.

ارتباط سیاسی و استراتژیک گرجستان با دنیا

منطقه قفقاز بخشی از سرحدات روسیه را تشکیل می دهد، به همین سبب چه در دوره تزارها و چه در دوره حکومت شوروی، اهمیت خاصی داشته که ناشی از ویژگی های نظامی، سیاسی و اقتصادی این منطقه است. مرزهای بین المللی روسیه از رود ارس به قله‌های کوههای قفقاز بزرگ منتقل شد و قفقاز به صورت « لولای استراتژیک » در آمد.

قفقاز به عنوان یکی از عمده ترین و پرماجراترین مناطقی است که بعد از فروپاشی شوروی وارد عرصه سیاست منطقه ای و بین المللی گردیده و مسائل امنیتی و اقتصادی آن به هم گره خورده است. روسیه نیز به رغم مشکلات مختلف اقتصادی، قومی و سیاسی، بنا به دلایل ذیل علائق و انگیزه های فراوانی در حفظ و نفوذ خود در قفقاز دارد که عبارتند از:

1- کنترل خیزشهای قومی –  مذهبی و جلوگیری از گسترش آن به داخل روسیه جهت حفظ امنیت داخلی و تمامیت ارضی کشور

2- دفاع از سرزمین روسیه در مقابل حملات احتمالی قدرتهای جهانی از سوی جنوب

3- جلوگیری از اعمال نفوذ سیاسی کشورهای همسایه آسیایی

4- حفظ منافع اقتصادی از طریق دسترسی به بنادر و راههای ارتباطی

5- جلوگیری از خشونت های قومی به منظور حمایت از اتباع و دیگر اقوام هم نژاد خود

6- ممانعت از دسترسی قدرتهای خارجی به مناطقی که ممکن است از آنجا برای تهدید علیه روسیه استفاده شود

7- حفظ پایگاههای مهم نظامی حتی در صورت خروج نظامی روسیه از منطقه

 

منافع آمریکا در قفقاز و گرجستان

با فروپاشی کمونیسم و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا با وضعیت جدیدی در منطقه مواجه شد. اگر چه سیاست خارجی آمریکا طی بیش از 45 سال رقابت با شوروی سابق به عنوان رقیب در دوران طولانی جنگ سرد، گاه سخت و گاه انعطاف پذیر و با اهداف و اولویت های معینی تبیین و ترسیم شده بود، اما سناریوی جغرافیای سیاسی کنونی تفاوت زیادی با گذشته دارد.

در اندیشه نخبگان سیاست خارجی آمریکا این فکر پیدا شده که با تجزیه شوروی و خروج جهان از نظام دو قطبی، این کشور قادر است برای اولین بار حضور سیاسی خود را در کشورهای تازه استقلال یافته تا مرزهای چین حاکم نموده و با این حضور سیاسی در سایر ابعاد نیز به موفقیت های تازه ای نایل گردد.

به طور کلی دولت آمریکا سعی کرده تا از طریق تقویت مکانیسم های اقتصادی منطقه، گسترش روند انتقال انرژی از شرق به غرب و ارایه کمک برای حل و فصل منازعات در جهت منافع ملی خود اقدام کند. هدف آن است که بدین وسیله امکان نفوذ ایران و روسیه کاهش یابد و معادلات منطقه ای به نحوی شکل گیرند که منافع غرب تضمین شود.

شایان ذکر است نگاه آمریکا به منطقه ی قفقاز از موضع دو حزب اصلی آمریکا قابل بررسی است: دموکرات ها نرمش در سیاست  و تعقیب اولویت ها با محوریت حقوق بشر و تقویت ساختارهای شکننده ی دموکراتیک را به عنوان الگوهای اصلی سیاست خارجی مطلوب خود در تنظیم مناسبات کشورهای مستقل مشترک المنافع(CIS) مورد توجه قرار داده و ساختار و ابزارهای سیاست خارجی خود را در این مسیر به کار گرفته‌اند. از طرفی هدف جمهوری خواهان و پایگاه فکری شان متأثر از منافع شرکتهای نفتی و تسلیحاتی است. به عبارتی با توجه به اهمیت خزر به عنوان یک کانون تولید انرژی و انتقال آن به بازارهای نفت و اهمیت این کالای استراتژیک می توان اولویت های این مهم را در تدوین استراتژی های آتی آمریکاییها مورد نظر قرار داد. آمریکا در حال حاضر به دنبال حفظ رابطه با گرجستان، تقویت رابطه با آذربایجان و جذب ارمنستان است.

سیاست خارجی آمریکا در منطقه قفقاز بر محورهای ذیل استوار است:

1- تقویت حاکمیت و توان کشورهای قفقاز با هدف ایجاد توان عرض اندام کشورهای مزبور در برابر روسیه و ایران

2- کنترل منابع انرژی دریای مازندران و جلوگیری از شکل گیری هر گونه قدرت رقیب در برابر حاکمیت آمریکا بر منابع انرژی جهان

3- ارایه سناریوی طرح تقسیم دریای مازندران بین کشورهای حاشیه آن در جهت جلوگیری از ارتباط استراتژیک روسیه با ایران و منتفی ساختن امکان دستیابی روسیه به جنوب و کامل کردن محاصره ایران از سمت شمال

4- جلوگیری از گسترش بحران های منطقه ای و ایجاد امنیت نسبی لازم برای استخراج و انتقال منابع انرژی از منطقه

5-محدود نگاه داشتن بنیادگرایی در منطقه

6- حفظ نفوذ نظامی – استراتژیک خود در منطقه

7- منزوی و محدود ساختن ایران با اعمال فشار علیه کشورمان با پیگیری سیاستهای خود مبنی بر همه چیز بدون ایران

8- تضعیف روسیه و تقلیل میزان نفوذ آن کشورهای منطقه  قفقاز با هدف جلوگیری از احیای مجدد قدرت روسیه در منطقه

9- بهبود فرصت های تجاری برای شرکتهای آمریکایی جهت حفظ منافع اقتصادی – بازرگانی

10- افزایش نفوذ در قفقاز پس از جنگ سرد با حضور نظامی در منطقه و افزایش همکاری‌های نظامی با جمهوری های قفقاز

 

ارتباطات سیاسی و استراتژیک گرجستان با دیگر کشور ها

گرجستان کشوری کوچک که در تقاطع ترکیب‌های مختلف ژئوپلیتیکی بازیگران بزرگ اوراسیا قرار دارد و به شدت در برابر تغییر وضعیت فضای پیرامونی خود آسیب پذیر است. موقعیت منحصر به فرد گرجستان جزو منافع ژئوپلیتیکی روسیه، ترکیه و ایالات متحده امریکا در نظر گرفته می شود. جدی ترین مشکل ژئوپلیتیکی برای تفلیس روابط حسنه جدید بین غرب و روسیه است بخصوص توسعه روابط روسیه با اوکراین و مولداوی می تواند برای امنیت گرجستان دردسرآفرین باشد بدین ترتیب دولت گرجستان نیاز به بازنگری در بسیاری از سیاست‌های سنتی خود دارد و این کشور درصدد است تا استراتژی ژئوپلیتیکی خود را در قالب روابط سه‌جانبه ترکیه- گرجستان- آذربایجان نزدیک کند.

ارمنستان نیز از اهمیت خاصی برای گرجی ها برخوردار است اما در بسیاری از جهات ویژگی‌های نسبی هر دو کشور و همچنین روابط نزدیکی ایروان با مسکو، توسعه روابط گرجستان و ارمنستان را محدود می‌سازد. در سال‌های آتی دولت گرجستان در صدر مسائل داخلی خود شاهد وخامت بیشتر چشم‌انداز ژئوپلیتیک در منطقه قفقاز جنوبی خواهد بود. گرجستان تلاش می کند تا قدرت روسیه را با افزایش همکاری با قدرت‌های منطقه‌ای یا جهانی دیگر به حداقل برساند. از آن سو، سیاست خارجی روسیه نسبت به گرجستان بر اساس محاسبات ژئوپلیتیکی است. استقرار نیروهای نظامی روسیه در آبخازیا و اوستیای جنوبی و اشغال موثر این مناطق همچنان به اهداف نظامی و امنیتی متعددی وابسته است. اما اهمیت دیگر مناطق جدایی‌طلب برای روس‌ها این است که سربازان خود را تا حد امکان به تفلیس، پایتخت گرجستان نزدیک‌تر نگه دارند. گرجستان همواره به دلیل موقعیت جغرافیایی اش در قفقاز جنوبی برای مسکو جالب خواهد بود و این تنها مربوط به جدا کردن تفلیس از پیوستن به ناتو است و یا هدف تاریخی روسیه یعنی به حداقل رساندن اهمیت رشته‌کوه قفقاز به عنوان مانعی میان قفقاز جنوبی و سرزمین اصلی روسیه بوده‌است.

از دیدگاه ژئوپلیتیک، یک وضعیت ناامن و بی‌ثبات کردن قفقاز جنوبی مشکل جدی برای مسکو خواهد بود چرا که ناامنی می‌تواند به قفقاز شمالی (چچن، داغستان و غیره) گسترش یابد و در یک دیدگاه بلند مدت، اگر کشورهای قفقاز جنوبی ساختارهای دولتی قدرتمندی ایجاد نمایند و طرفدار غرب شوند، برای مسکو به لحاظ ژئوپلیتیک انرژی مساله‌ساز خواهد بود. علاوه بر آن، کریدور انرژی کاسپین(خزر) دوباره شاهد آن خواهد بود که گاز آسیای مرکزی می‌تواند به اروپا برسد. به همین دلیل است که روس‌ها جاده، خط لوله و راه‌آهن که از شرق گرجستان به ساحل دریای سیاه و برای کل منطقه حیاتی هستند را تحت نظر قرار می دهد.

گرجستان یک جزیره کوچک طرفدار غرب در قفقاز است و بی‌ثباتی داخلی در گرجستان منعکس‌کننده نبرد قدرت ژئوپلیتیک گسترده‌تر در منطقه تعبیر می شود. بی شک اعتراضات داخلی در تفلیس ناشی از تنش‌های فزاینده بین ایالات‌متحده و ایران در خلیج‌فارس، به وجود آمده‌است که نبردی بر سر ژئوپلیتیک انرژی می باشد. در استراتژی اقتصادی-امنیتی گرجستان بیش‌ترین تلاش برای همکاری با اتحادیه اروپا، دیگر کشورهای قفقاز جنوبی، ترکیه و ایران در حال انجام است تا راه‌هایی برای توسعه پایدار سیاست انرژی در منطقه گسترده‌تر شود.  امنیت انرژی اروپا به ویژه متنوع سازی منابع تامین گاز طبیعی به طور فزاینده‌ای به کشورهای قفقاز جنوبی یعنی گرجستان و آذربایجان وابسته است. جمهوری آذربایجان بخشی از منابع عظیم انرژی کاسپین(خزر) را در اختیار دارد که با توجه به منافع خاص اتحادیه اروپا توانست یک مسیر ترانزیت برای منابع انرژی به دریای سیاه و در امتداد گذرگاه دریای مدیترانه احداث کند و برای ایالات ‌متحده و اتحادیه اروپا اهمیت آن به عنوان یک مسیر ترانزیت محصولات انرژی از منطقه دریای کاسپین(‌خزر) مهم است. روسیه درصدد است تا با نزدیک شدن به آذربایجان مانعی برای باکو از نزدیکی بیش از حد به غرب یا ترکیه بوجود آورد و به نوعی مسیر ترانزیت انرژی را تحت نظارت خود درآورد(موضع گیری در جنگ قره باغ در این راستا قابل بررسی می باشد).

 گرجستان به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد خود نقش کلیدی در تنوع‌بخشی به منابع انرژی برای اتحادیه اروپا از طریق کریدور گازی جنوبی که از دریای‌ کاسپین(خزر) از طریق قفقاز جنوبی و ترکیه به اروپا می‌رود ایفا کرده‌است. گرجستان در طول ده سال گذشته گام‌های مهمی در جهت نزدیک‌تر شدن به اتحادیه اروپا برداشته است. این کشور در اکتبر 2010 به جامعه انرژی پیوست و رسماً این الحاق را در ماه آوریل به تصویب رساند. جامعه انرژی یک سازمان بین‌المللی است که اتحادیه اروپا به منظور گسترش بازار انرژی داخلی خود به کشورهای غیر عضو اتحادیه اروپا در جنوب و شرق آن تاسیس کرد.

امنیت انرژی مساله مهمی برای گرجستان است. قرارداد آذربایجان- گرجستان- رومانی (TCGP) برای گاز فشرده یا مایع طبیعی آذربایجان، تزریق گاز طبیعی ترکمنستان به سیستم انتقال گاز گرجستان، خط لوله نفت باکو – تفلیس – جیهان؛  گرجستان را به یک بازیگر مستقل مهم در این پروژه ها تبدیل کرده است.

برای گرجستان یکپارچگی با اتحادیه اروپا – آتلانتیک به منظور مسیر ترانزیت انرژی به عنوان خط قرمزی در روابطش با روسیه خودنمایی می کند. چراکه روسیه انرژی را یک دارای تجاری استراتژیک برای خود در نظر می گیرد و همواره انحصاری کردن مسیرهای هیدروکربنی از شرق به غرب و گسترش نفوذش در میان کشورهای ترانزیتی را مدنظر قرار می دهد و خواهان کاهش حضور قدرتهای فرامنطقه ای و منطقه ای در حوزه پیرامونی اش است؛ از این رو گرجستان با اهداف بلندپروازانه خود برای درآمیختگی با غرب نقش مخربی را برای سیاست های قفقاز جنوبی روسیه بازی می کند و می تواند موجب بی‌ثباتی سیاسی در کشور و در منطقه وسیع‌تر ‌شود. از این رو ژئوپلیتیک گرجستان در رابطه مستقیم با سیاستهای انرژی کشورهای پیرامونی اش قرار دارد که می تواند به تغییر قوانین بازی میان روسیه و آذربایجان و ترکیه بیانجامد.

شرکت آرتمیس ترانس

ارائه خدمات تخصصی خرید کامیون پلاک گرجستان ، خرید کامیون ولوو ، و واردات کامیون های پلاک ملی

برخی محصولات ما

سوالات رایج این مطلب

تگ های مرتبط

آیا این مطلب را پسندیدید؟
اشتراک گذاری

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + 3 =